امانتها (قرآن)بر اساس آیات قرآن، بدهی و اسرار جامعه اسلامی از مصادیق امانت هستند. ۱ - بدهیدین (بدهی) امانتی بر عهده مدیون است: «وان کنتم علی سفر و لم تجدوا کاتبا فر هان مقبوضة فان امن بعضکم بعضا فلیؤد الذی اؤتمن امانته ولیتق اللـه ر به ولا تکتموا الشهادة ومن یکتمها فانه آثم قلبه واللـه بما تعملون علیم: و اگر در سفر بودید، و نویسندهای نیافتید، گروگان بگیرید! (گروگانی که در اختیار طلبکار قرار گیرد.) و اگر به یکدیگر اطمینان (کامل) داشته باشید، (گروگان لازم نیست، و) باید کسی که امین شمرده شده (و بدون گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را بموقع) بپردازد؛ و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد! و شهادت را کتمان نکنید! و هر کس آن را کتمان کند، قلبش گناهکار است. و خداوند، به آنچه انجام میدهید، داناست.» مقصود از «الذی اؤتمن» مدیون، و منظور از «امانته» دین است. در تفاسیر اهل بیت (علیهمالسلام ) نیز به این حقیقت اشاره شده از جمله در منابع معروف حدیث شیعه و همچنین اهل سنت آمده است که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) زره خود را در مدینه به عنوان گروگان نزد شخص غیر مسلمانى گذاشت و مبلغى به عنوان وام از او گرفت .قابل توجه اینکه در اینجا طلب طلبکار به عنوان یک امانت ، ذکر شده که خیانت در آن ، گناه بزرگى است . ۲ - اسرار جامعه اسلامیرازهای جامعه اسلامی، از امانتهای مهم و افشای آن، خیانت به خدا و رسول صلیاللهعلیهوآلهوسلّم : «یا ایها الذین آمنوا لا تخونوا اللـه والر سول وتخونوا اماناتکم وانتم تعلمون: ای کسانی که ایمان آوردهاید! به خدا و پیامبر خیانت نکنید! و (نیز) در امانات خود خیانت روا مدارید، در حالی که میدانید (این کار، گناه بزرگی است)! »طبق یک نقل، آیه یاد شده، در شان ابولبابه انصاری نازل شده که اسرار جامعه را با اشاره دست، به دشمن انتقال داده بود.درباره شان نزول آیه فوق روایاتى نقل شده ، از جمله امام باقر و امام صادق علیهماالسلام چنین روایت کرده اند که پیامبر دستور داد یهود ((بنی قریظه)) (طائفه - اى از یهود مدینه ) را محاصره کنند این محاصره بیست و یک شب ادامه یافت لذا ناچار شدند پیشنهاد صلحى همانند صلحى که برادرانشان از طائفه ((بنى نضیر)) (گروه دیگرى از یهود مدینه ) کرده بودند بکنند به این ترتیب که از سرزمین مدینه کوچ کرده و به سوى شام بروند، پیامبر از این پیشنهاد امتناع کرد (شاید به این جهت که صداقتشان در این پیشنهاد مشکوک بود) و فرمود تنها باید حکمیت ((سعد بن معاذ)) را بپذیرید آنها تقاضا کردند که پیامبر ((ابو لبابه )) را (که یکى از یاران پیامبر در مدینه بود) نزد آنها بفرستد و ((ابو لبابه )) با آنها سابقه دوستى داشت و خانواده و فرزندان و اموالش نزد آنها بود. پیامبر این پیشنهاد را قبول کرد، و ابولبابه را نزد آنها فرستاد آنها با ((ابولبابه )) مشورت کردند که آیا صلاح است ((حکمیت سعد بن معاذ)) را بپذیرند؟ ابو لبابه اشاره به گلوى خود کرد یعنى اگر بپذیرید کشته خواهید شد، تن به این پیشنهاد ندهید، پیک وحی خدا جبرئیل این موضوع را به پیامبر خبر داد. و در الدر المنثور در ذیل آیه (( یا ایها الذین امنوا لا تخونوا الله و الرسول )) گفته : ابن جریر و ابن منذر و ابو الشیخ از جابربن عبد الله (رضى الله عنه ) روایت کرده اند که گفت : ابو سفیان از مکه بیرون شد، جبرئیل به رسول خدا (صلى الله علیه و آله ) خبر داد که ابو سفیان در فلان مکان است ، بیرون شوید تا راه را بر او بگیرید، و تصمیم خود را از بیگانگان پنهان بدارید، مردى از منافقین نامه اى به ابو سفیان فرستاد، و به او گزارش داد که محمد (صلى الله علیه و آله ) قصد شما را کرده مواظب خود باشید، خداى تعالى در این باره آیه (( تخونوا الله و الرسول ... )) را نازل کرد. ۳ - پانویس۴ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۴، ص۲۳۴، برگرفته از مقاله «امانتها». ردههای این صفحه : امانت | موضوعات قرآنی
|